تمسخر بی سابقه کوروش بزرگ توسط "همشهری جوان"
 
درباره وبلاگ


هیچ کس تنهاییم را حس نکرد هیچ کس تنهاییم را لمس نکرد هیچ کس تنها بودنم را درک نکرد هیچ کس تنها بودنم را ندید چرا هیچ کس مرا باور ندارد؟ هیچ کس... چرا؟ خدایا چرا اینقدر تنهایم؟


ورود اعضا:

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 29
بازدید دیروز : 5
بازدید هفته : 29
بازدید ماه : 952
بازدید کل : 375264
تعداد مطالب : 317
تعداد نظرات : 68
تعداد آنلاین : 1

فال روزانه

javahermarket

بزرگترین وبلاگ علمی تفریحی
یک شنبه 24 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 20:17 ::  نويسنده : مهران

  هفته نامه همشهری مقاله ای با این موضوع به چاپ رساند در مورد کوروش بزرگ تحت عنوان:»آیا کوروش واقعا بزرگ بود؟» این مقاله را هفته نامه همشهری جوان در شماره 357 تاریخ شنبه 16 اردیبهشت 91 منتشر کرده و انواع توهینها را به شاه آسمانی روا داشته.از جمله اینکه کوروش بزرگ 4 زن داشته و خونخوار بوده و… و… و… همچنین این مقاله توسط آقای بظاهر محترمی بنام احسان رضایی نوشته شده.همچنین مقاله ای تحت عنوان «دوره قهرمان پروری سر آمده» توسط خانم بحرالعلومی!بنام مهسا نریمانی ابر نوشته شده که علاقه به ایران باستان را آفت دونسته. پ.ن: رگ غیرتمون بخاطر سوسک توی کاریکاتور و تقلید فلان لهجه در فلان سریال باد میکنه اما بخاطر همچین توهین هایی که کاملا مشخصه برنامه ریزی شدست , هرگز یه تکون به خودمون نخواهیم داد !



و توهین های قدیمی و جواب به انها


متن مقاله ی توهین آمیز اینگونه بود

فارسا بخوانند و بدانند:
هخامنشیان سلسله*ای از اقوام وحشی و بیابانگرد به اصطلاح آریایی بودند كه توسط جوانكی دزد و فاسدالاخلاق بنام كوروش در سال 550 ق.م درایران تاسیس و با حمله اسكندر مقدونی و كشته شدن آخرین پادشاه جنایتكار این سلسله بنام داریوش سوم در سال 331 ق.م همچون جرثومه*هایی از فساد از روی زمین برافتاد و به زباله دانی تاریخ سپرده شد.
اعمال و افكار و حركات و سكنات این جوانك دزد در دهه*های اخیر مورد تقلید و سرمشق و «ایدئولوژی» رژیمی فاسدتر از رژیم هخامنشی گردید و احمقی از حُمقای تاریخ كه «عقیده خودبزرگ بینی» داشت خواست كشور ایران را به «دروازه*های تمدن بزرگ» برساند، تمدنی كه خطوط اصلی آن از «دروازه غار» و «میدان تیر» و «میدان اعدام» تهران می*گذشت و به زندانهای «قزل قلعه» و «قزل حصار» و «قصر» منتهی می*شد.
«گریمورهای تاریخ شاهنشاهی» از این جوانك دزد و فاسد*الاخلاق سعی داشتند چهره «منجی ایران» را ترسیم نمایند غافل از اینكه انوار آفتاب حقیقت از زیر پرده آهنین جهل*های شاهنشاهی نیز گذشته و جهان حقیقت را نور باران كرده و خفاشان شب*پرست را مجبور خواهند كرد در مقابل عزم آهنین تاریخ حقیقی این ملت سر خم كرده و بساط شارلاتانی و شاه*بازیهای خود را جمع نمایند ولی آنها مزبوحانه می*كوشند تا جلو روشنگریهای اصیل تاریخی را با پولهای به غارت برده و با ساختن فیلم چندین میلیون دلاری «كورش كبیر» بگیرند.
این فیلم مضحك كه امروزه با همكاری چهار فیلمساز سوئدی و با پشتیبانی و ساپورت كامل«رضا پهلوی» - پالانی سابق- تهیه می*شود قرار است بغیر از آمریكا در بیشتر شهرهای بزرگ اروپا از طریق تلویزیون پخش شود.(1) و هدف از آن «تحریف تاریخ واقعی ایران» و چهره انسانی دادن به جوانكی دزد و فاسدالاخلاق بدخوی و سگ پرورده*ای است كه مورد افتخار «لایقان» خود می*باشد و بر جوانان این آب و خاك است كه در مقابل تحریف*های این ورشكسته*گان به تقصیر «پهلوی گرا» با نوشتن مقاله*های روشنگر از متون صحیح یونانی و اسلامی برآیند تا فاجعه «دروازه تمدن بزرگ» بار دیگر گریبانگیر این مردم نشود و بدبختی*ها و «آریا بازیهای» عاری از مهری از نو تكرار نگردد.
حال با این مقدمه كوتاه در مورد فیلم «كوروش كبیر» - كه دهن كجی آشكار به تاریخ واقعی این مردم است – به بررسی سلسله هخامنشی می*پردازم تا ریشه*های این كج اندیشی نمایان گردد.
«كتزیاس» مورخ و طبیب مشهور یونانی كه بمدت 17 سال از سال 415 – 398 قبل از میلاد «پزشك دربار هخامنشی» بود و حدود 23 جلد كتاب در تاریخ ایران و جهان تالیف كرده است چون خود از نزدیك با خاندان فاسد هخامنشی آشنا بود در حقیقت توانسته پرده از روی بعضی از «اسرار مگوهای» این رژیم فاسد برداشته و بویژه در مورد كوروش به اصطلاح كبیر حقایقی را در حد امكان و موقعیت خویش بیان نماید.
«كتزیاس» بر خلاف بعضی از مولفین جیره خوار و مورخین خیانتكار كه سعی در اختفای حقایق تاریخی دارند به صراحت در مورد سر سلسله* هخامنشی و حیات كثیف دوره جوانی او می*نویسد: «كوروش پسر چوپانی بود.... كه از شدت احتیاج مجبور گردید راه زنی پیش گیرد»(2)
خطیب مشهور جناب «آیت ا...صادق خلخالی» در كتاب «كوروش دروغین و جنایتكار» به استناد این نوشته كتزیاس كه می*نویسد : «كوروش در ایام جوانی بكارهای پست اشتغال میورزید و از این جهت مكرر تازیانه [می]خورد»(3) استنباط كرده است كه كوروش گاه – گاهی مجبور بود كه «لواط بدهد»(4) او كوروش را جزء آن منحرفین اخلاقی می*داند كه «در تمام عمر خویش همیشه مبتلا به انحراف اخلاقی بوده و از تن دادن بذلتها كه لواط هم جزو آنها است مضایقه نداشته*اند»(5)
«كتزیاس« كه در مدت هفده سال طبابت در دربار هخامنشی به اسرار درونی این سلسله فاسد از نزدیك آگاهی داشت در مورد رابطه خاندان پادشاهی ماد با خاندان كوروش به صراحت می*نویسد كه برخلاف شایعه پراكنی*های رژیم هخامنشی كه می*خواهد خود را از اقوام خاندان پادشاهی ماد قلمداد كرده و كوروش را نوه آستیاك جلوه دهد تا تصاحب پادشاهی ماد را «قانونی» جلوه دهد، كوروش با آستیاك – آخرین پادشاه ماد «هیچگونه قرابتی نداشت و از راه حیله و تزویر بمقام سلطنت رسیده بود»(6)
علاوه بر تاكید بر فاسدالاخلاق بودن كوروش، مورخینی غیر از كتزیاس نیز كه قبل از میلاد می*زیستند از بخش* دیگری از اسرار زندگی كثیف او پرده برداشته و حتی به «سگ پروردگی» كوروش هم اشاره كرده*اند.
«تروك پومپه» - مورخ اهل گل (فرانسه) – كه معاصر اوگوست امپراتور روم بود (31 ق.م – 14 م
) و چهل و چهار جلد كتاب در تاریخ علم نوشته است كه «ژوستن» یا «یوستی نوس» مورخ رومی آنها را خلاصه كرده در كتاب «تاریخ عمومی، كتاب اول، بند4 » راجع به كودكی كوروش می*نویسد كه وقتی كوروش را برای به هلاكت رساندن بدست چوپانی سپردند «چوپان، كوروش را در جنگلی گذارد، یك سگ ماده او را شیر میداد و از حیوانات دیگر حفظ می*كرد بعد كه چوپان دید حیوانی پرستار و پاسبان طفل است حس ترحم بر وی غلبه كرد و بخواهش زنش پسر نوزاد خود را در جنگل گذارد و كوروش را به پسری پذیرفت.»(7)
ماجرای «سگ پروردگی كوروش» علاوه بر منابع یونانی در منابع قدیم اسلامی نیز تایید و تاكید شده منتهی با توجه به بعد فاصله زمانی از هخامنشیان تا اسلام مفسران اسلامی هسته اصلی زندگی او را در آثار خود حفظ كرده ولی در نام او اختلاطی با سایرین پیش آوردند مثلا «ابوبكر عتیق نیشابوری» معروف به «سورآبادی» مفسر بزرگ اسلام در هزار سال پیش در تفسیر خود به مناسبتی از «كیكوروش» (كی كوروش) نامبرده و می نویسد : «گویند بكودكی بد خو بود مادر وی با وی درماند و دایگان درماندند وی را ببردند در بن درختی بنهادند ماده سگی بدان موضع بچه داشت بچگان را شیر میداد...تا آنكه كودك به شیر سگ برآمد نیكو روی و زیرك و ناپاك [شد]«
شاید واژه های «نیكوروی» و «ناپاك» به نوعی افاده كننده استنباط جناب «آیت ا...خلخالی» باشد و بنوعی هم افاده*گر همین معنی «كتزیاس» - طبیب دربار هخامنشی – باشد كه به صراحت می*نویسد : «كوروش در ایام جوانی بكارهای پست اشتغال میورزید و از این جهت مكرر تازیانه [می]خورد»(10) البته احتمال اینكه واژه كنایه*دار سورآبادی در رابطه با «نیكوروی» بودن كوروش در ارتباط با واژه «كارهای پست» ذكر شده از سوی كتزیاس باشد بعید نیست.
جالب اینكه روایاتی نیز در مورد كوروشی بنام «كوروش سگ دهان» وجود دارد كه ارتباط نزدیكی با گفته «ابوبكر عتیق نیشابوری» در مورد «بدخو» بودن «كی كوروش» دارد. این «كوروش سگ دهان»، در واقع اولین حكمران پارسی است كه دستور بستن در دانشگاهها و دانشكده*ها را صادر كرده و دانشگاه بزرگ حكمت و فلسفه یونان در شهر اوس را بكلی تعطیل كرده از كار انداخته است.
البته لازم به یادآوری ایت كه هروردوت – پدر تاریخ – نیز نام مادر كوروش را «سپاكو» (اسپاكو) ذكر كرده كه معنی «سگ ماده»(10) دارد و نشان می*دهد كه روایت «سگ پروردگی كوروش» در آثار هردوت نیز بنوعی منعكس بوده است ولی یكی از مترجمین خوش ذوق ایرانی در ترجمه تاریخ هرودوت كه بین «وجدان مترجمی» و «وجدان آریایی*گری» قرار گرفته است در صفحه 46 ترجمه خود سپاكو را «كه به یونانی كینو می*باشد زیرا بزبان مادی كلمه سپاكو یعنی سگ ماده»(11) در صفحه 54 ترجمه*اش بناگهان «شرم آریایی*گری» بر «وجدان مترجمی*اش» غلبه كرده و «كینو» را «گرگ« ترجمه میكنند تا بنماید كه «گرگ ماده*ای او (كوروش) را شیر داد»(12) البته این شعبده بازی و «تبدیل سگ به گرگ» فقط در فاصله هشت صفحه انجام می*گیرد نه بیشتر!!
جالب اینكه یكی از مورخین معاصر بعد از ذكر این سه واقعه مربوط به «سگ*ها» می*نویسد : «در واقع یك روایتی در باب سگ شیر دادن كی كوروش و اسپاكوی هرودوت و كوروش سگ دهان روزگارهای بعد وجود داشته كه با هم تخلیط شده است و چون صحبت ما از جو و نان جو است به گوشتخواران فعلا نمی*پردازیم فقط مقصودم اشاره به نام خانوادگی این سگ* زاده*هاست»(13)
به هر حال آنچه از تعابیر و تفاسیر یونانی و اسلامی برمی*آید این است كه كوروش به اصطلاح كبیر سگ پرورده با هر دوز و كلكی بود امپراتوری تركان ماد را از پای درآورد و آستیاك آخرین پادشاه ماد را در تبعید كشت.
«كتزیاس» - مورخ و طبیب دربار هخامنشی – در مورد عاقبت كار آستیاك با عنایت به «سگ پروردگی» كوروش می*نویسد وقتی كه به جستجوی نعش پادشاه ماد در كویری كه كوروش دستور داده بود او را در آنجا بكشند برآمدند به واقعه*ی حیرت آور برخوردند «چیزیكه باعث حیرت شد این بود [كه] شیری نعش شاه [ماد] را از درندگان دیگر حفظ كرده بود و وقتیكه فرستادگان سر نعش رسیدند شیر كناره* كرده ناپدید گشت نعش شاهرا با احترامات زیاد دفن كردند»(14)
گویا از همان زمان است كه تركان آذربایجان ضرب*المثل «ایت سوتو اممیش» (شیر سگ خورده) را بعنوان ناسزا وارد فرهنگ و زبان خود كرده و به افراد پست و فرومایه اطلاق كرده*اند.
به هر حال همانطوریكه ورود اولین پادشاه هخامنشی به صحنه تاریخ در ارتباط با سگ و سگ پروردگی آغاز گردید از عجایب تاریخ این كه پایان این سلسله ننگین* نیز در ارتباط با سگ به پایان رسید. بنابه روایتی وقتی داریوش سوم هخامنشی در جنگ با اسكندر مقدونی در میدان جنگ كشته شد و سربازان پارسی پا به فرار گذاشتند و پیدا كردن جسد پادشاه پارس با مشكل بزرگی مواجه شد چون وسعت میدان جنگ از طرفی و تغییر قیافه كشته*شدگان در اثر ضربات كشنده آلات جنگی و متلاشی شدن قیافه*ها از طرف دیگر شناسایی اجساد را مشكل كرده بود اسكندر برای پیدا كردن جسد داریوش سوم از مغ ها كمك خواست. مغ*ها كه وضعیت بلاتكلیف اسرا و مجروحین و مقتولین خاكسپار نشده را دیدند برای سرعت بخشیدن به پیدا كردن جسد پادشاه هخامنشی به اسكندر گفتند چون شالوده خاندان هخامنشی با «شیر سگ» برآمده و «محافظین» این خاندان «سگان» می*باشند لذا هر كجا سگی را دیدید كه در بالای سر جسدی پرسه می*زند بدانید كه جسد متعلق به پادشاه هخامنشی است و بدین ترتیب یونانیان بزودی با همان علایم مذكور جسد داریوش سوم هخامنشی را پیدا كرده پیش اسكندر آوردند.
در روایت دیگری آمده است :
«آخرین فرد سلاله هخامنشی نیز داریوش نامیده می*شد : داریوش سوم.
در زمان او ایران از اسكندر شكست خورد. در اول ماه اكیم سال 331 [قبل از میلاد] وقتی داریوش سوم شكست خود را از اسكندر مشاهده كرد به تنهایی راه گریز در پیش گرفت. تعقیب بمدت یازده روز ادامه یافت. اسكندر صیح روز یازدهم از دور جسدی مشاهده كرد. در اطراف جسد تنها یك سگ پارس كنان به نگهبانی از آخرین پادشاه پارس مشغول بود و كسی دیگر در اطراف او نبود. این منظره به همان قدر كه تاسف آور بود برای امپراتوری ایران نیز فاجعه آمیز بود و عاقبت نكبت*بار آن را نشان می*داد»(16)
بدین ترتیب یك سلسله كه سگ پرورده بودند و تاریخ پر از فجایع جانگداز آنها از بریدن و دریدن و شكنجه و شكستن و فسق و فجور و ظلم و جور بود همچون فیلمی كه با «پارس سگی» شروع گردد با زوزه سگی نیز به پایان رسید و از اعمال ننگین آنها سناریویی باقی ماند تا* «سگ پرستان شاهپرست» به یاری «توله سگ پهلوی دوم» فیلمی با میلیون*ها دلار هزینه با نام «كوروش كبیر» بسازند و دهن كجی بیشرمانه*ای به تاریخ واقعی این مردم شریف بنمایند.
جالب اینكه دو سلسله خالص به اصطلاح «آریایی نیز كه خود را دنباله «سگ پروردگان» هخامنشی می*دانستند یعنی «ساسانی» و «پهلوی» نیز به همان «آخر و عاقبت سگی» دچار شدند و آنها نیز در ارتباط با سگ تاریخ ایران را از لوث وجود خود پاك كردند.
«حمزه اصفهانی» در كتاب «تاریخ سنی ملوك*الارض و الانبیاء» در مورد فرار یزدگرد سوم آخرین پادشاه سیاه پوست!! ساسانی می*نویسد كه او «آنچه گوهر و زرینه و سیمینه داشت با پسر و زنان خود و حشم خویش برداشت و چون رفت هزار طباخ(آشپز) و هزار سگبان و هزار یوزبان و هزار بازیار همراه داشت»(17)
نویسنده كتاب «آسیای هفت سنگ» با اظهار تعجب از این «عمل سگی یزدگرد» می*نویسد : «او رفت و سپاه [ایران] و رستم فرخزاد [(فرمانده سپاه ساسانی در جنگ قادسیه)] و همه ایرانیان را در برابر سپاه عرب، بی*پناه و بی استمداد باقی گذاشت من نمی*دانم در آن وقت كه هواپیما نبود آن همه سگ و سگبان چطور از تیسفون خود را به مرو رسانده*اند كه سه هزار كیلومتر بیشتر فاصله است»
آخر و عاقبت سلسله پهلوی نیز كمتر از پیشینیان سگی*اش نبود. شاه وقتی از پناهندگی به كشورهای مختلف خسته شد و همه كشورها عذرش را خواستند با واسطه «هامیلتون» و به سفارش «كارتر» - رئیس جمهور آمریكا – رئیس جمهور پاناما قبول كرد كه شاه به كشور پاناما پناهنده شود. آنها به قدری از عظمت 2500 ساله شاهنشاهی و دیكتاتوری پهلوی در گوش رئیس جمهور پاناما خواندند تا رئیس جمهور پاناما ندیده تحت تاثیر عظمت پادشاه ایران قرار گرفت ولی وقتی شاه را دید به تمسخر در مورد عظمت شاهنشاهی پهلوی به هامیلتون گفته بود «دو هزاروپانصد سال سلطنت [شاهنشاهی] و پنجاه سال سلطنت پهلوی به دوازده نفر آدم و مشتی بار و بندیل و دو سگ منحصر شده » است.(19)
فاعبترو یااوالابصار (عبرت بگیرید ای صاحبان بینش).

 

واقعا متاسفم

دارم تو کشوری زندگی میکنم که تو کل دنیا به قدمتش معروف هست

اما تو خود ایران........

به قول یکی از دوستان :

این ها میخوان آقارو جای بزرگی کوروش کبیر غالب کنن به مردم....تف به شرف همچین کسانی.

فقط و فقط یه خواهشی ازتون دارم :

اینها تنها بخشی از توهین هایی بود که در 6-7 صفحه به هخامنشیان شد.پس از به اشتراک گذاشتن لطفا همانگونه که پادشاه عربستان را به ستو آوردید اعتراضهای بی شمار خود را به این مجله با این شماره و آدرس, پیام کوتاه یا ایمیل کنید:
پیام کوتاه مجله همشهری جوان: 300099902
ایمیل این مجله زرد: javan.hamshahri@gmail.com



نظرات شما عزیزان:

hamed
ساعت13:05---26 ارديبهشت 1391
این مسخره ها دیگه شورش رو در آوردن

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







 
 
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب